از آنجا که غالبا تفکر در قالب زبان ظهور پیدا میکند، شناخت ساختار زبان وغور و تفحص در اجزاء آن امری ضروری جهت شناخت تفکر است. بعبارت دیگر نگرشها، طرز تلقیها و ایدئولوژیهای مختلف دارای وسائل مختلفی جهت ارائهی خویشاند. یکی از مهمترین این وسائل زبان است یعنی زبان مهمترین ابزار ابراز بیرونی تفکر انسانیست. هر اصطلاح و واژهیی علاوه بر بار لغوی دارای بارهای فرهنگی، اخلاقی، احساسی، مذهبی، ایدئولوژیکی، تاریخی و حتی جغرافیاییست. باید دانست که هر ایدئولوژی زبان خاص خود و لاجرم ادبیات خاص خود را دارد و از طریق اجزاء آن یعنی واژهها و اصطلاحات ویژهی خود هستی بیرونی مییابد. واژگان روزمره به سان موجودات زندهیی هستند که بارهای زبانیِ جامعه را بر دوش گرفته و از دوران گذشته به امروز و از امروز به فردا و فرداهای دورتر منتقل میکنند. واژگان اگر چنانچه در جای مناسب خویش مورد استفاده قرار گیرند میتوانند جهت تصویرسازی یا جهت بیان ارزشها قدرتی شگرف بیافرینند و اگر در مکان نامناسب بایستند میتوانند با همان قدرتِ شگرفِ خویش ضدارزش بیآفرینند. بنابراین کاربرد دقیق واژهها در توصیفات دقیق پدیدههای سیاسی، اجتماعی و به ویژه فلسفی و حقوقی امری ضروریست. ضمنا باید دقت داشت که گاهی مضامین و مفاهیم واژهها در مسیر این انتقال تغییر مییابد. دانستن واژهها به همراه معنی آنها، املا، تلفظ، کاربرد در جمله و دستور زبان، اساس فرآیند یادگیری دقیق زبان مادری است. باید به این امر واقف بود که یکی از اهداف فراگیری واژه کسب توانایی ارتباط گستردهتر و دقیقتر با دیگران است. بهمین دلیل واژهشناسی (لکسیکولوژی) و ریشهشناسی (اتیمولوژی) اهمیت ویژهیی مییابد.
واژهها در برقراری ارتباط بین افراد از سایر اجزاء زبان مثل گرامر یا غیره اهمیت بیشتری دارد. خلأ یک واژهی مناسب، برقراریِ یک ارتباط دو طرفه را ناممکن می سازد. برای ارتباط اولیه الزامی وجود ندارد که انسان دستور زبان فراگرفته باشد. بهمین دلیل است که می توان تنها با یک لغتنامه سفر کرد و ارتباط اولیه را برقرار نمود و نیازی به حمل یک کتاب دستور زبان نیست. بدون دستور زبان، اندکی مفهوم رسانده میشود، اما بدون واژهها هیج مفهومی انتقال نمییابد. پس یادگیری واژه نقش اساسی دارد. اما این مانع از آن نیست که فرد خود را از سایر اجزاء و مهارتهای زبانی بینیاز حس کند. ولی باید دانست که دانش واژهشناسی به خودی خود یک هدف نیست. تسلط بر گسترهی واژهها اجرای مهارتهای شنیداری، گفتاری، نوشتاری و خوانشی را تسهیل مینماید. صحیح نویسی، تلفظ درست واژهها و کاربرد دقیق آن در جمله میتواند فرد را بر جنبههای فراتری از زبان مانند کار برد ساختار دقیق جمله و اصطلاحاتِ مناسب، و نوع مکالمه، متمرکز کند.
واژهها به طور آگاهانه و با تمرکز فراگیری میشود، اما معمولا بیشتر به طور غیر مستقیم و از طریق شنیدن و خواندن و درک معانی با استفاده از قرینههای موجود در متن، یاد گرفته میشود. با این وجود، این نوع یادگیریِ ضمنی تنها در صورتی امکانپذیر است که تعداد واژههای ناشناخته کم باشد. بهمین دلیل این نوع فراگیری برای زبانآموزانی که دایرهی واژگانی کوچکتری دارند مناسب نیست اما برای زبانآموزانی که واژههای بیشتری میدانند مناسبتر است زیرا آنها میتوانند از این طریق در یادگیری واژگان ناشناخته بیشتر بهره بگیرند. بنابراین ارتقاء سطح واژهها به معنای بهبود توانایی یادگیریهای بعدی است.
از آنجا که زبان به عنوان یک واسطهی اجتماعی و گروهی، نقش یک انتقال دهنده را ایفا میکند بنابراین برای انتقال روشن مفاهیم و پرهیز از زیادهگویی ناگزیر باید واژگان را درست نوشت، درست تلفظ کرد و مکان صحیح استفاده از آن را دانست. امروزه به دلیل عدم دقت در گزینش واژهها سوء تفاهمات عدیدهیی در انتقال مضامین صورت میپذیرد که در عمل منجر به پدید آمدن حوادث ناگواری میگردد. ازینرو کاربرد صحیح واژهها در بسیاری موارد میتواند از بروز چنین حوادثی ممانعت نماید.
سایت "روزی یک واژه" برای جلوگیری از خوانش ناصحیح متون که میتواند در عمل تبعات ناگواری داشته باشد، طراحی شده است. ازینرو طراحان سایت مبادرت به گشایش آن نمودند تا علاوه بر روشنی بخشیدن به منظور گوینده، در عمل از نتایج ناخواستهیی که ممکن است پدید آید جلوگیری نمایند.
یکی دیگر از انگیزههایی که دست اندرکاران سایت "روزی یک واژه" را برآن داشت که مبادرت به طراحی چنین سایتی کنند مشاهدهی غلطنویسی واژهها بویژه در شبکههای اجتماعیست. واضح است که در بسیاری موارد نگارش ناصحیح واژهها انتقال مفاهیم را با دشواری مواجه کرده و حتی گاهی اوقات موجبات وارونه نشان دادن منظور گوینده را فراهم مینماید، ازینرو این امر طراحان سایت را برآن داشت که به طرح این سایت اقدام کنند.
چنانچه در نوشتار و گفتار، و اصولا در زبان و ادبیات، دستور زبان رعایت نگردد و هر کس بنا به ترجیحات شخصی، قوانینی در چارچوب گفتار بوجود آورد، آنگاه زبان دارای نوعی شلختگی و هرج مرج شده و انتقال مفاهیم سخت میگردد. از آنجا که این شلختگی فقط در محدودهی زبان باقی نمیماند و بهمراهِ فعلیت یافتن وارد زندگی آحاد جامعه میشود، در نتیجه اثرات مخرب خود را در آن بجای میگذارد و شلختگی را در عمل وارد زندگی روزمرهی افراد جامعه کرده و آنرا به امری عادی تبدیل میکند و به این ترتیب فرهنگسازی نموده و حتی نگرش فلسفی آحاد جامعه را به کجراه برده و پس از آن وارد زندگی سیاسی و اقتصادی جامعه میشود و هرج و مرجی بیپایان در آن پدید میآورد. در اینجاست که فضای مناسبی برای قدرت مداران بوجود میآورد که رهایی از آن بسیار دشوار خواهد گردید. بنابراین باید از شلختگی در کاربرد واژگان و زبان جدأ پرهیز کرد.
امروزه لمپنیسم با شدت در کاربرد واژگان اشاعه یافته است. این امر به ویژه در سینما نمایان گردیده است. از آنجا که سینما بدلیل جذابیت عمیق خود درمیان تودهها اثرات بلاانکاری برجا میگذارد در نتیجه محاورات آن بدلیل سادگی و سهولت، در مدت کوتاهی به محاورات مردم در کوچه و خیابان تبدیل میشود. لمپنیسم در گفتار و نوشتار نیز مانند "شلختگیِ زبان" وارد زندگی روزمره و سیاسی افراد شده و در اینجا همچون ویروسی، در عمل، خود را تکثیر کرده و باعث بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی و فجایع عدیده میگردد. بنابراین باید آن را شناخت و از آن نیز بطور جدی پرهیز نمود. سایت "روزی یک واژه" در این راستا گام بر میدارد.